مشخصه
ساسوکه پنچمین شخصیت در افسانه ناروتو است. کیشیموتو در مصاحبهای با US Shonen Jump افشا کرد که هرگز نمیخواسته است شخصیت ساسوکه را خلق کند. او بعد از مشاوره با ویراستار خود به این نتیجه میرسد که شخصیت مقابل ناروتو اوزوماکی را خلق کند که در نهایت منجر به ساخت شخصیت ساسوکه میشود. در طرح اصلی، شخصیت ساسوکه طلسم هایی در اطراف گردنش دارد و بندی به دور بازوی او بسته شده است. کیشیموتو توضیح میدهد که خلق شخصیت ساسوکه سختترین کار برای او بوده است.
نام ساسوکه از شخصیت افسانهای ساروتوبی ساسوکه میآید. نیمه دیگر اسم او از دیگر شخصیت داستان یعنی هوکاگه سوم میآید. نام خانوادگی او اوچیها تلفظ دیگر اوچیوا است، که به معنی بادبزن کاغذی است که در واقع علامت خاندان اوچیها نیز هست. اوچیوا میتواند برای باد زدن آتش استفاده شود تا آتش را گرم تر کند- به این حقیقت اشاره میکند که خاندان اوچیها دارای جوتسوی آتشین هستند.
زندگی :
سالهای اولیه زندگی ساسوکه زیر سایه برادر بزرگترش ایتاچی اوچیها می گذرد، که زمان ثابت میکند او نینجای با استعدادی است. به خاطر موفقیتهای ایتاچی، خاندان اوچیوا او را به عنوان آینده خاندان نگاه میکنند. بزرگترین پیشنهاد کننده این عقیده، پدر ساسوکه، فوگاکا اوچیوا است. با توجه به این دیدگاه ساسوکه آنچه را برای اثبات خود در خانواده لازم است را انجام میدهد، البته هیچ کاری او را در این مرحله موفق نمیکند. ایتاچی که از این تلاش ساسوکه آگاه است سعی میکند تا توجه پدر را به او جلب کند، حتی پیشنهاد میکند که شماری از توانایی نینجاها را به او آموزش دهد. اگرچه ایتاچی موفق میشود که فوگاکا زمان بیشتری را با ساسوکه بگذراند امابیشتر آن زمان نیز به ایتاچی اختصاص مییابد و به هر حال ایتاچی هرگز مطابق قول خود به ساسوکه آموزش نمیدهد.
همان طور که زمان می گذرد اعتبار ایتاچی در خاندان شروع به تزلزل میکندو شایستگی او زیر سئوال میرود. در این زمان ایتاچی رابطهای رقابتی را با ساسوکه آغاز میکند و به ساسوکه حمله میکند تا بر او فائق آید. به خاطر تغییر شخصیت ایتاچی، فوگاکو علاقه بیشتری برای پیشرفت ساسوکه پیدا میکند و تکنیک گلوله آتشین بزرگ را در مدت زمانی کمتر از آنچه ایتاچی یاد گرفته بود به او میآموزد، که باعث بهبود وضعیت او در خانواده میشود. فوکاگو آشکارا ساسوکه را تشویق میکند که جاپای ایتاچی نگذارد، به این ترتیب نابغه سابق خاندان اعتماد پدر را از دست میدهد. بعد از این که ساسوکه میل و اشتیاق پدر به خود را کسب میکند، یک شب که دیر به خانه برمی گردد می بیند که همه اعضای خانواده اش کشته شده اند. بعد از اینکه ایتاچی را بالای سر پدر و مادرش می بیند متوجه میشود که او عامل اصلی مرگ والدینش است. ایتاچی به ساسوکه میگوید که ارزش کشتن ندارد و سپس در سیاهی شب ناپدید میشود. از آن پس ساسوکه مانند یک یتیم زندگی میکند، در حسرت والدین از دست رفته اش. بعد از نابودی خانواده تنها هدف ساسوکه این میشود که به هر نحو ممکن قدرتی به دست بیاورد تا برای انتقام ایتاچی را بکشد.
شخصیت :
در ابتدای مجموعه آرزوی ساسوکه قویتر شدن است که عامل غلبه در روابط با دیگران و پیروزی بر آن هاست. به این خاطر او در ابتدا نسبت به مفاهیم اجتماعی بودن در کنار هم تیمی هایش و دخترانی که سعی در جلب مهر او دارند بی تفاوت است. از این رو ساسوکه برای خوب انجام دادن مامورتها علاقهای به کار با ناروتو و یا ساکورا ندارد و فکر میکند او بسیار با استعدادتر از آن هاست که بخواهد با آنها کار کند و کار با آنها تنها او را ضعیف تر میکند. اگرچه، بعد از سه ماموریت ساسوکه تلاش میکند که به خود بفهماند این برداشتها نادرست هستند: ساکورا منبع بزرگی از اطلاعات است و ناروتو یک دوست موثر و مشوق قوی تر شدن است. در نتیجه این الهامات ساسوکه تلاش میکند که اهمیت بیشتری را از اولین ملاقاتش به هم تیمی هایش بدهد. در حالی که تلاش میکند این الهامات را رد کند، علاقه او برای به خطر انداختن زندگی اش برای کمک به آنها به حدی که حتی شانسی برای انتقام از ایتاچی باقی نماند کم کم ظهور مییابد.
در طول دومین مرحله امتحان چونین اوریچیمارو با مشاهده برتری زندگی هم تیمیها برای ساسوکه متوجه این تغییر آرمانها میشود. اوریچیمارو که به هوس ساسوکه برای انتقام نیاز دارد، داغ نفرین آسمانی را بر او میزند تا او با چشیدن طعم قدرت او را به راه انتقام بازگرداند. اگرچه کاکاشی آنچه را برای ضعیف کردن نفرین لازم است انجام میدهد، نشان را کم اثر میکند و مفهوم صحیح قدرت را به او نشان میدهد اما ساسوکه تلاش میکند قدرت هایی که به او نشان میدهد را بفهمد. برای آزمایش قدرت جدید ساسوکه تلاش میکند تا رقیبی جدید را بیابد که با او مبارزه کند، با این باور که هر پیروزی که به دست میآورد او را به قدرت بیشتر رهنمون میکند. به هر حال ناروتو که ساسوکه او را شخصی با مهارتهای اندک میداند برتری خود در تواناییها را بر او ادامه میدهد و این باعث ایجاد حسادت در ساسوکه میشود.
سرانجام ساسوکه تصمیم میگیرد که کونوا را ترک کند و به دنبال اوریچیمارو برود تا قدرت بیشتری کسب کند. ناروتو براب متوقف کردن ساسوکه فرستاده میشود تا مانع خروج او از کشور شود، در نهایت او را میگیرد و به او التماس میکند که نرود. ساسوکه باور دارد که ناروتو صمیمیترین دوست اوست ولی در عوض تصمیم میگیرد که آخرین نصیحت ایتاچی را اجرا کند:برای دست یابی به Mangekyo Sharingan (مانگکیو شارینگان) که به نظر قدرت نهایی خاندان اوچیواست بهترین دوست باید کشته شود، بنابراین ساسوکه تلاش میکند تا ناروتو را بکشد. ناروتو نمی خواهد ساسوکه برود برای همین با همان اشتیاق با ساسوکه میجنگد تا او را شکست داده و به خانه برگرداند. جنگ این گونه است که ساسوکه در ابتدا با تکنیک چیدوری به ناروتو حمله میکند در حالی که ناروتو با رازنگان خود نمیتواند ساسوکه را بزند و تنها هدبند او را خراش میدهد( به دنبال این حرف ساسوکه که او حتی نمیتواند هدبند او را بخراشد). در هنگامی که ناروتو بی حال به زمین میافتد ساسوکه تصمیم میگیرد او را بکشد اما میفهمد این همان چیزی است که ایتاچی میخواهد و این گونه از کشتن ناروتو صرف نظر میکند. سپس به سمت اوروچیمارو میرود تا آنچه از قدرت لازم است که به دست بیاورد حاصل کند. در بخش دوم نیز شاهد تغییر شخصیت او میشویم و به خود قول میدهد تا وقتی که برادرش را نکشته نمی رود.
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
سلام از این که از وبلاگ من دیدن کردید متشکرم در اینجا بیوگرافی شخصیت هی ناروتو رو براتون گزاشتم امیدوارم خشتون بیاد راستی نظراتتون هم بنویسید
اطلاعات کاربری
آرشیو
نظرسنجی
شخصیت محبوبشما کدام است؟
آمار سایت